با نمــازی که غلـــط بود چه مغرور شدیـم !
بی وضو بر سرِ سجاده !... چه مسرور شدیم
ذکــرِ حق بر لب و دل در طلبِ صحبـــتِ غیر
هی گناه کرده و از کوی خــدا دور شدیم
از خـدا خُـرده گرفتیم که در فصــلِ هبــوط
بی سوالی به جهــان آمده ، مجبـور شدیـم
بــس که در تیرِگـی جهـل شناور شــده ایم
در شـبِ بی خردی مانده و شب کـــور شدیم
آشـپز را چه گناهی ست که در مطبخِ عشق
نیم مـان بی نمــک و نیم دگـر شــور شـدیم
نوشته شده در چهارشنبه 94/4/3ساعت
11:2 صبح توسط zeinab khanoom نظرات ( ) |
Design By : Pichak |