مدتی بود لبم ، روزه ی لب های تو داشت روزه ی شهدِ لب ِ لعلِ مربای تو داشت چشم من ، تشنه ی آن چشمه ی نوشین تو بود دل نگو ، ذکرِ لبش ، نام مقفّای تو داشت چه کسی ، قامت و روی و قد و بالای تو داشت ورنه ، کمتر سخنی بود که معنای تو داشت شبنم روی گلت ، عطر و مسمّای تو داشت روزه ی عشقِ دلی را که تمنّای تو داشت
قد تو سرو سِهی ، قامت تو قدّ قیام
عشق ، تعبیرِ قشنگی است برایم از تو
شهدِ شیرینِ لبت ، نوبه ی افطارم بود
جان گرفتم به نگاه تو و کردم افطار
نوشته شده در پنج شنبه 94/3/28ساعت
1:3 عصر توسط zeinab khanoom نظرات ( ) |
Design By : Pichak |