از دوستى متأهل سوال کردم خانمت رو بیشتر دوست دارى یا فرزندت را؟ اما حرف من به شما آقایون بخصوص آقا پسرها اینه که:
با کمى تأمل گفت: (همسرم رو عاقلانه دوست دارم و فرزندم رو عاشقانه)
گفتم یعنى چى...؟! گفت: من عاشق فرزندم هستم همینطور عاشق تمام رفتارش و کردارش و افکارش...
ولى در عین حال عاقلانه همسرم رو دوست دارم ...
در ادامه گفت: روزى که این دختر زیبا با من ازدواج کرد زیباترین موها رو داشت ، الان که بین موهاى زیبایش
چند تا موى سفید میبینم آن موهاى سفید رو مى پرستم.
وقتى با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود اما الان اون چروک هایى که در چهره اش میبینم را با کمال
افتخار مى پرستم.
وقتى که من گهگاهى عصبانى میشوم و او سکوت میکند اون سکوت را مى پرستم.
وقتى که توى این چندسال زندگى با تمام کم و کاستى ها و ناملایمت ها ساخت ،
اون ساختن را دیوانه وار مى پرستم.
{پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم}
یادتون بمونه دختر هرچقدر که بزرگتر بشود
همسر شما بشه و یا مادر فرزندان شما بشه و یا مادربزرگ نوه هاى شما بشه ،
بازهم درون او دخترى کوچک چشم انتظار است ...
انتظار میکشد براى لوس شدن ...
انتظار میکشد براى محبت دیدن ...
انتظار میکشد براى دست هاى شما که او را نوازش کند.
انتظار میکشد براى چشم هاى شما که او را با محبت ببیند.
یادتون باشه و یادتون بمونه که زن توى هر سن و سال فقط و فقط به محبت همسرش نیاز دارد
و نَه کَسِ دیگر ...
Design By : Pichak |